محل تبلیغات شما

حدود ده روزه که مادربزرگم سکته کرده و خانواده ی همسر یه زنگ نزدن نه از من حالش رو بپرسن نه از مادر و پدرم، مواقع اذیت و آزار خوب شماره تلفن همه رو حفظ هستن، اینطور مواقع هیچی یادشون نمیاد. البته من نه از کسی توقع احوالپرسی داشتم نه منتظر بودم اینا زنگ بزنن چون اینا همیشه منتظرن ما زنگ بزنیم حال واحوال کنیم، طلبکارن همیشه. 

بدین جهت گوشه ی ذهنم نگه می دارم که بعدا حالشون رو بگیرم که مثل خودشون طلبکار بشم و توقع بکنم و عذاب وجدان بهشون بدم. 

.

دوست دارم یه سفر یه هفته ای برم و از این اداره لعنتی جدا بشم. درسته که همه ی مدیران دیوانگی های خاص خودشون رو دارن ولی اینکه ما حداکثر دریافتی مون سه تومن باشه و اینا بالای 20میلیون، و تمام مزایای ما رو قطع کردن و میگن : ما به هیچ کس مزایا نمیدیم در حالیکه خودشون دارن دولپی مزایا می گیرن، خیلی زور داره. البته همیشه مدیران دولپی می خوردن ولی الان که مزایای ما رو قطع کردن و به دروغ میگن به هیچ کس نمیدیم خیلی زور داره. پول مریض از حلقتون پایین نره به حق ماه رمضون. کی گفته ما صفر شما ده میلیون؟ 

.

دخترم دیروز یه سره بیدار بود ساعت 9 خوابید. ساعت 3 بیدار شد :|

تا پنج هم نمی خوابید :| 

.

امروز میریم کاشان که فردا ایشالا بریم عیادت مادربزرگم. هنوز آی سی یو هست و هنوز احتمال خطر هست هر چند فعلا اوضاعش خوبه و بهوش نیومده. 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها