محل تبلیغات شما

وقتایی که سر کار خسته میشم میرم تو کار دیدن عکس خونه هایی که برا فروش گذاشتن. شده در حد 15 دقیقه موقع چایی خوردن، بهم لذت میده.

خونه ها رو می بینم و میگم " این نه. نورش کمه.یا آشپزخونه ای کوچیکه یا." و برعکس" این عالیه. چه نوری داره. یه عالمه پنجره داره خونه اش. چه آشپزخونه ای. چه کابینتهایی. اینجا گازم رو می ذارم اینجا لباسشویی و اینجا رو هم یه ظرفشویی می خرم می ذارم."

بعد تصور می کنم تو اون خونه زندگی می کنم. 

می دونم که میشه.

دقیقا قبل اینکه ماشینم رو بخرم تصور می کردم یه ماشین خوب می خرم و دلم نمی خواست با پراید شروع کنم مثل اکثر آدما. باهاش رابطه برقرار نمی کنم و از رانندگی با پراید مخصوصا تو جاده می ترسم. حس می کنم امنیت لازم رو نداره. سال 90 یه تندر90 خریدم و عشق می کردم باهاش. تصورم راجع به ماشین دقیقا همونی بود که تندر 90 هست. البته می خواستم سراتو بخرم که نشد. 

برا خونه هم مدتی قبل از ازدواجم دلم می خواست خونه بخرم و دنبال خونه بودم که با همسر آشنا شدم و ازدواج کردم. همسر که دید دارم خونه می خرم گفت: هزینه های عروسی و سرویس طلا و خرید و . رو انجام ندیم، من پول می ذارم با هم خونه بخریم. که خریدیم. 

فضای خونه اونی که می خواستم نشد ولی موقعیت خونه بهترین جاست. یه دسترسی عالی به خیابون، مراکز خرید، پارک، و. . 

حالا دارم فضای مورد علاقه ام رو به خدا نشون میدم.

خدای خوبم می دونم اونقدری که باید و ازم انتظار داری خوب نیستم ولی تو خوبی. کمکم کن تو سفر زندگیم خوب تر بشم و از اینی که هستم جدا بشم به سمت بهتر شدن برم. فضا و پول و ماشین و امکانات خوبی که مد نظرم هست رو بدست بیارم. 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها