محل تبلیغات شما

دخترم همچنان درگیر پروژه ی پوشک گیری هست. البته من بیشتر درگیرم. 

دیشب خیلی بامزه بود. وسط شب بیدار شد، بدو بدو رفت تو آشپزخونه. من خواب بودم. باباش صداش کرد. گفت: مامان. 

اینجا من بیدار شدم. گفتم : جانم. فرمودن: آب. خوابوندمش تو جاش و رفتم آب آوردم براش. دیدم بچه گرمش شده. پنجره باز کردم باد خنک پیچید تو اتاق خوابش رفت. لای پنجره تا صبح باز بود تا خانم گرمش نشه. 

از این به بعد پروژه ی خانم خانما گرمش شده شروع میشه. 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها